در تفسير سوره يوسف آمده است که از ميان جانوران، تنها ماران آواز يکديگر را نمیشنوند.
مگر ماری؟
وسوسهای شيرين است هوهوی کلماتم
که سمور ِ يار گم کرده را پوستْ میشکافد.
پنجه تیز پلنگی است مُهر و نشانم
2004
از ورای خطوط خاکستریی مه،
از پس ِ پَر وُ پوشِ پرندگان
و تيزیی دندانها وُ پنجهها،
زمزمههای وحشیات بیتابم میکند.
از پس ِ پَر وُ پوشِ پرندگان
و تيزیی دندانها وُ پنجهها،
زمزمههای وحشیات بیتابم میکند.
از مِه بالا میخزم،
پرواز میکنم در نيلیی آسمان،
چنگ میکشم بر پوست ضخيم فاصله.
تن خراشيده درختان، نامه باران خوردۀ من است
که تکه تکههايش را پرندهای مهاجر، تسليم باد کرده است.
پرواز میکنم در نيلیی آسمان،
چنگ میکشم بر پوست ضخيم فاصله.
تن خراشيده درختان، نامه باران خوردۀ من است
که تکه تکههايش را پرندهای مهاجر، تسليم باد کرده است.
وسوسهای شيرين است هوهوی کلماتم
که سمور ِ يار گم کرده را پوستْ میشکافد.
پنجه تیز پلنگی است مُهر و نشانم
که تنی گرم را در سرمای جنگل،
نشان کرده است.
تا خواهشم در خواب مخملیی سمور تعبير شود،
آوازم را به نغمۀ مرغی میسپارم
که در تن شيریی صبح غوطه میخورَد.
تا خواهشم در خواب مخملیی سمور تعبير شود،
آوازم را به نغمۀ مرغی میسپارم
که در تن شيریی صبح غوطه میخورَد.
سبز وُ شوريده،
نغمه را با تو گفتهام؛
- مگر ماری که آوازم را نمیشنوی؟
- مگر ماری که آوازم را نمیشنوی؟
2004
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر