آثار ادبی و هنری

"چگونگیِ آفرينش هنر به معمايی می‌ماند، اما اين که چرا کسی در صدد آفريدن برمی‌آيد و [در شریک کردنش با دیگران] اغلب بهای گزافی نيز بابت آن می‌پردازد، خود معمای ديگری است." اليزابت هاردويز

۱۳۹۴ شهریور ۲۲, یکشنبه

پَر / شعر / افشین علاء

به مناسبت درگذشت بانوی فرهیخته پروانه نوری‎علا

پرتو، سلام!
بانوی همقبیلۀ من، عُمرت دراز باد.
میدانم، در این زمانۀ پُر رنجِ  بی‎دوام،
ارسال نامه سوی تو بر بالِ تسلیت
کاری قشنگ نیست.
داغ پیاپی، هی تسلیت به دنبال تسلیت!
یک روز در غمِ مادر
یک روز در مصیبت مینو
یک روز داغِ همایون
یک روز هم به یاد سپانلو،
اینک ولی خبر: پرواز ناگهانیِ پروانه
از بندِ پیلۀ تن در این کوتاه زمانه.
پروانه‎ای که من، هرگز ندیدمش،
هر چند هم قبیلۀ من بود
اما مرا همیشه به او
یک حس مبهم رازآلود، پیوند داده بود.
حسی به نرمیِ یک پَر
مثل نوازش مادر، یادش به خیر، مادر،
با عشق و احترام، نام تو را می‎بُرد
نام پیام
نوری‎علا، پرتو وُ پروانه وُ سیام.

یادش به خیر مادرکم پروین
دیشب به خواب من آمد
می‎گفت: "بال و پَرم ریخت، آیا شنیده‎ای افشین؟
پروانه هم پرواز کرد زپیلۀ تن
مانند من
در شصت و پنج سالگی‎اش، غمگین."
می‎گفت و می‎گریست
آنقدر گریه کرد که دیگر ندیدمش؛
اما به جای او، همه جا "پَر" بود
چشم گشودم
از اشک، بالشِ من تَر بود
یک پَر روی لبم نشست
بوسیدمش
پَر، چشم روشنی است
پَر، مادر است
پَر، دوست داشتنی است
مانند خاطره‎ای شیرین
پَر، مثل پروانه، پَر، مثل پروین
پَر، مثل تو! پرتو!

25 مرداد 1394

برابر با اگوست 2015

هیچ نظری موجود نیست: